هفته نامه آمریکایی نیوزویک در گزارشی از محاسبات ریاضی به کار رفته در کاشیکاری بناهای قرون وسطیاسلامی نوشته است به تازگی معلوم شده در آنها محاسباتی به کار گرفته شده که اروپاییها تنها از سالها پیش به آن دست پیدا کردهاند.
پیامها، اسرار مذهبی و کهن در دیوارهای یکی از زیارتگاههای اسلامی به صورت رمز قرار داده شده است. خوانندگان متعجب خواهند شد اگر دریابند آنها تاکنون به اشتباه این امر را تنها در کتاب رمز داوینچی مشاهده کردهاند دربسیاری از کاشی کاری های بناهای اسلامی متعلق به سالها پیش توانستهاند الگوهای فراوان ریاضی پیدا کنند که تا دهه ها برای غربیها ناشناخته بوده است. این اسلام بود که حساب جبر را به جهان معرفی کرد اما این الگوهای یافت شده بسیار فراتر از حساب جبر پایه هستند و از الگوهای ریاضی بسیار پیشرفته استفاده میکنند.
"نویسنده کتاب الگوهای ریاضی اسلامی" اعلام کرد: جالب این است که این الگوها در تمام این مدت مقابل دیدگان غربیها قرار داشتهاند و ما قادر نبودیم آنها را مطالعه کنیم. اکنون که ما به این توانایی دست پیدا کردهایم دریافتهایم که اسلام در دوره قرون وسطی تا چه اندازه پیشرفته بوده است. کسی نمیداند که نام این الگوهای ریاضی پیچیده در آن دوران چه نام داشته است اما اکنون دانشمندان آن را "شیمی بیضی متقارن ممنوعه" مینامند. این الگوها به دلیل مذهبی ممنوعه نبودند بلکه به این خاطر به این نام خوانده میشود که در نگاه اول درک ان دشوار مینماید. آنها از الگوی کاشیهای هرمی برخوردارند و با چرخش یک سوم در آن قابل شناسایی هستند.
همین قانون برای کاشیهای مستطیلی نیز پیروی میکند که با چرخش یک چهارم قابل شناسایی هستند اما برای کاشیهای شش گوش چرخش یک ششم لازم است. اما این شبکهها بدون وجود پنجظلعیها کامل نمیشوند و بدون رعایت فاصله میان آنها در کنار هم جفت نمیشوند و نمیتوان آنها را با چرخش یک پنجم در کنار هم قرار داد.
ریاضیدان برجسته غربی توانست با در نظر گرفتن این پنجظلعیها الگویی پنج تایی با شکلی بسازد که از آن به عنوان کیت و یا دارت نام برده میشود. او نخستین غربی بود که این حساب را کشف کرد و در آن زمان گمان میکرد نخستین کسی است به این موضوع پی بردهاست. خلاقیت وی به خلق خواص ریاضیاتی منجر شد هر دسته میتواند حاوی تعداد مشخصی از کیتها و دارتهایی باشد که میتوانند تا بینهایت و بدون تکرارپذیری الگوهای کوچکتری از کیتها و دارتها بسازند. هر چقدر تعداد این اشکال ریز افزایش پیدا کند آنگاه نسبت کیتها به دارتها به نسبتی موسوم به "نسبت طلایی" میرسد. شمار آنها بطور حتم ریاضی دانان را متحیر میکند.
نسبت طلایی بنا به یافتههای فیثاغوریث گنگ خواهد بود یعنی این که میتوانند به رقمهای اعشاری بینهایت تعمیم یابند. این عدد به حساب فیبوناجی مرتبط خواهد بود که در نوشتههای "جانس کپلر" به نظر میرسد که مسلمانان در قرون وسطی برخی از این حسابها را تدوین کرده بودند و آقای لو توانست در دیوار یکی از زیارتگاههای ایران دو نوع از این کاشیکاریها بزرگ را که با کاشیهای همشکل ساخته شده بود، کشف کند به گونهای که ظاهرا از نسبت طلایی فیثاغورثی تبعیت میکردند. کریچلو در اینباره میگوید: سازندگان بنا بطور حتم از این نسبت خبر داشتند.
یکی از اساتید دانشگاه هاروارد میگوید: خلقت انسان مشابه هم است و شکل مشخصی دارد که از عجایب خلقت خداوندی است. برخی از الگوهای هندسی به عنوان مثال در سیارات و ستارگان یافت میشوند. به گفته استینهارت، مسلمانان در دوران قرون وسطی و بعداز آن همواره از این الگو استفاده کردهاند و همواره تلاش کردهاند آن را در طرحهای خود به کار گیرند. آقای لو با بررسی این بناها میگوید: این که این الگوها به کجا ختم میشوند و به صورت هوشمندانهای در درها و پنجرهها به کار رفتهاند مسئلهای است که نمیتوان مشخص کرد. به گفته وی، با وجود این که الگوی پنروس به قرن ها قبل بازمیگردد اما این اشکال کاشیکاری در دنیای اسلام از صدها سال قبل از آن به کار گرفته شده است. در منبتکاریهای ایران در قرن پانزدهم و اوایل شانزدهم فهرستی از بسیاری از این طرحها قرار دارند که ممکن است سرنخی برای شکوه ریاضیات اسلامی در مساجد ایران و ترکیه و مدارس بغداد و زیارتگاههای هند و افغانستان باشد.
دانشمندان اکنون میدانند که مسلمانان در آن دوران میتوانستند معادلات جبری به توان های زیاد و فراتر از آن را حل کنند معادلاتی که بسیار دشوارتر از معادله دو مجهولی است و اساس جبر به شمار میرود. مسلمانان همچنین دارای حسابگرهای مکانیکی بودند و در علم داروشناسی و ستاره شناسی پیشرفتهتر از اروپاییها بودهاند اما با این حال جای تاسف است که تعداد اندکی از این دانشمندان درباره یافتههای خود کتاب و یا اثر به رشته تحریر درآوردهاند.