کاشی زرین فام از جمله هنرهای سنتی ایرانی است که به دلیل زیبایی و تکنیک خاص آن همواره مورد توجه محققین بوده است. در این نوشتار با این هنر بیشتر آشنا خواهید شد و از آخرین اخبار پیرامون کشف راز ساخت آن مطلع می شوید.
حضور آثار هنری با ارزش در یک دوره به رغم بحرانهای صوری عمیق،اثبات پویندگی زندگی فرهنگی است،چنانکه بحران در هزار بحران در جهان باورها و چگونگی زیست هنرمند و جامعه او خبر میدهد.
از انواع کاشیهای تزیینی در بناهای بعد از اسلام، کاشیهای طلایی یا زرینفام را میتوان نام برد که در اندازههایی متفاوت و به شکلهای ستارهی هشت پر،ششپر، صلیبی،چهارگوشه و هشتضلعی و گاه به شکل دایره یا اشکالی غیر هندسی در کنار کاشیهای کتیبهای به کار میرفته است.از آثار به دست آمده چنین برمیآید که کاشیهایی با چنین کیفیت قبل از قرن 12 م.ساخته نشده و نمونههای قبلی به صورت فاحشی که با کاشیهای کارگاه کاشان-که شاخص عالیترین و فراوانترین نمونههاست-چه در کیفیت ساخت و چه در مهارت نقاشی روی کاشی متفاوتند.کاشیهای ستارهای و صلیبیشکل متناوبا همراه یکدیگر به صورت جلادار یا لعاب تکرنگ(لاجوردین)،در تزیین صفحات ازاره یا باری پوشاندن سطح مقابر و یا سطح دیوارههای داخلی به کار گرفته میشده است.شکل غالب آنها به صورت«ستاره هشت پر»است.اما نمونههایی نادر نیز به صورت ستارههای ششپر،ششضلعی و هشتضلعی،یافت شدهاند.
علیرغم حملات سیلآسای مغول و ویرانگری و دگرگونیهای عظیم ناشی از آن،ارتقاء کاشیهای موزاییکی با نقشهای محدود و لعاب فیروزهای،به طرحهایی با رنگهای متفاوت برای پوشش کامل یک سطح،از مهمترین ابدعات و اختراعات ایرانیان در فاصلهی قرون 13-12 م.بوده است؛گرچه اولین موج حملات مغول در دههی 1220 م./620 هـ.به استانهای غربی ایران با رکود ناگهانی و نزولی کمیت و کیفیت تولیدات سفالی را موجب شد.
قدیمیترین نمونههای اینگونه کاشی،به تاریخ بعد از 600هـ.در بسیاری از موزههای جهان موجود است.چهارستارهی باقیمانده، به تاریخ 739 هـ.و یک نمونه،به تاریخ 740 هـ.آخرین نمونههای باقیمانده این صنعت است.این نمونهها پایان کاشیهای زرینفام را که به مدت یکصد و چهل سال همزمان با حملهی مغول و استقرار ایلخانان-و حتی پس از آن در کارگاههای مشهد و نه کاشان-ساخته میشدهاند،مشخص میکنند.
علیرغم حملات سیلآسای مغول و ویرانگری و دگرگونیهای عظیم ناشی از آن،ارتقاء کاشیهای موزاییکی با نقشهای محدود و لعاب فیروزهای،به طرحهایی با رنگهای متفاوت برای پوشش کامل یک سطح،از مهمترین ابدعات و اختراعات ایرانیان در فاصلهی قرون 13-12 م.بوده است؛گرچه اولین موج حملات مغول در دههی 1220 م./620 هـ.به استانهای غربی ایران با رکود ناگهانی و نزولی کمیت و کیفیت تولیدات سفالی را موجب شد.
اینگونه کاشی لعابدار از آن جهت قابل توجه است که تنها کاشی ایرانی است که مطالعهی آن به سبب دارابودن نام سازنده و زمان ساخت بر آن،میتواند مبتنی بر تاریخ باشد و تعداد قابل توجهی از آن در اختیار مجموعهداران است.
گفتنی است که حرارت دادن دو مرحلهای برای رسیدن به بهترین و درخشندهترین رنگها در سفالینههای زرین و لاجوردین(مینایی)،که هم به شکل ظرف و هم کاشی وجود دارد از قرن نهم م.تجربه و در اواخر قرن دوازدهم به مراحل کمال خود رسید.اینچنین رنگها منحصران توسط سفالگران ایرانی به کار رفته و هرگز در سوریه،مصر یا بغداد(عراق)تجربه نشده است.برجستهترین رنگهای مکمل را در آن،سیاه درخشنده،شاهبلوطی،قرمز،سفید و ورقهای از زر تشکیل میداد که نام«مینایی»بر اینگونه ساخت مرکب،هماکنون از سوی سوداگران و مجموعهداران به آنها اطلاق میشود.
«زرین فام» چیست؟
لعاب زرین فام که ابوالقاسم فردوسی آن را دو آتشه می خواند، رایج ترین و معروف ترین تکنیک در تزئینات کاشی بود. این تکنیک ابتدا در قرن دوم هجری در مصر برای تزیین شیشه مورد استفاده قرار می گرفت. مراحل کار به این شرح بوده که پس از به کار گیری لعاب سفید بر روی بدنه کاشی و پخت آن، کاشی با رنگدانه های حاوی مس و نقره رنگ آمیزی شده و مجددا در کوره حرارت می دیده و در نهایت به صورت شیء لعابی درخشان و فلزگونه ای در می آمده است. با توجه به مطالعات پیکره شناسی که بر روی نخستین کاشی های معروف به زرین فام انجام گرفته و نیز از آنجایی که در این نوع ازکاشی ها بیشتر طرح های پیکره ای استفاده می شده تا الگوهای گیاهی، می توان گفت این نوع از کاشیها به ساختمان های غیرمذهبی تعلق داشته اند احیای کاشی در دوره ایلخانی ویرانی حاصل از تهاجم اقوام مغول در اواسط قرن هفتم هجری، تنها مدت کوتاهی بر روند تولید کاشی تأثیر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سال های 642-654 ه.ق بر جای نمانده است. پس از این سال ها، حکام ایلخانی اقدام به ایجاد بناهای یادبود کرده و به مرمت نمونه های پیشین پرداختند.
نتیجه چنین اقداماتی، احیای صنعت کاشی سازی بود. در این دوران، تکنیک مینایی از بین رفت و گونه دیگری از تزئین سفال که بعدها عنوان لاجوردینه را به خود گرفت، جانشین آن شد. در این تکنیک، قطعات قالب ریزی شده با رنگهای سفید، لاجوردی و در موارد نادری فیروزه ای، لعاب داده می شدند و پس از اضافه شدن رنگهای قرمز، سیاه یا قهوه ای بر روی لعاب، برای بار دوم در کوره قرار داده می شدند. در اوایل دوره ایلخانی، تکنیک زرین فام بر روی لعاب بدون هیچ رنگ افزوده ای به کار برده می شد، اما در ربع پایانی قرن هفتم، رنگهای لاجوردی و فیروزه ای به میزان اندکی مورد استفاده قرار گرفتند. با توجه به مطالعات پیکره شناسی که بر روی نخستین کاشی های معروف به زرین فام انجام گرفته و نیز از آنجایی که در این نوع ازکاشی ها بیشتر طرح های پیکره ای استفاده می شده تا الگوهای گیاهی، می توان گفت این نوع از کاشیها به ساختمان های غیرمذهبی تعلق داشته اند. با نزدیک شدن به قرن هشتم هجری، آبی لاجوردی از رواج و محبوبیت بیشتری برخوردار شد و سرانجام تکنیک نقاشی زیر لعاب با استفاده از رنگهای آبی لاجوردی و اندک مایه ای از رنگهای قرمز و سیاه، جایگزین نقاشی زرین فام شد که کاشیهای تولید شده با چنین تکنیکی معمولا با نام کاشی های سلطان آباد شناخته می شوند. این تکنیک تا اواسط قرن هشتم مورد استفاده قرار می گرفت و پس از آن منسوخ شد.
رازگشایی ساخت کاشی زرین فام
با وجود تلاش پژوهشگران خارجی راز ساخت کاشی زرین فام توسط کارشناسان ایرانی پس از 700 سال گشوده شد.
پژوهشگران و کارشناسان ایرانی فعال در کارگاه مرمت و ساخت کاشی در گنبد سلطانیه، پس از گذشت 700 سال موفق به ساخت و تولید اولین کاشی زرین فام، مشهورترین کاشی ایران در جهان شدند.
در راستای تلاش های مستمر پژوهشی، کارشناسان مرمت در کارگاه های ساخت کاشی در گنبد سلطانیه به تکنیک و روش کار هنرمندان عصر سلجوقی و ایلخانی در ساخت این کاشی دست یافتند.
این در حالی است که به طور همزمان مراکز پژوهشی دیگری نیز در داخل کشور و همچنین پژوهشگران در کشورهای فرانسه، آلمان و ژاپن در تلاش برای دستیابی به تکنیک های ناشناخته در ساخت این نوع کاشی بوده اند.
«محمدرضا قربان زاده» سرپرست اجرایی پروژه پژوهشی گنبد سلطانیه گفت: «این نوع کاشی، کاشی منحصر به فرد، ایرانی است که تکنیک ساخت آن حتی با گذشت سال ها مکتوم مانده بود که به دلیل زیبایی و ارزش های هنری منحصر به فرد جهانی آن، کشف این تکنیک های ویژه تا مدت ها موضوع پژوهش و مطالعات آزمایشگاهی بسیاری از محققان داخلی و خارجی بوده است.»
به گفته وی تلاش های صورت گرفته تاکنون نتایج موفقیت آمیزی داشته اما نیل به وضعیت مطلوب مستلزم پژوهش ها و توسعه فعالیت ها، کارگاه ها و امکانات موجود است.
«ساعد کاشانی» سرپرست بخش مرمت و کارگاه های ساخت کاشی در گنبد سلطانیه نیز که شخصا در این پژوهش ها فعالیت دارد، گفت: «مرحله پژوهشی و مطالعاتی این طرح از 5 سال پیش آغاز شده است اما فعالیت های عملی در این زمینه از سال 1382 آغاز شد که خوشبختانه امروز موفق به کشف تکنیک و منطق ویژه هنرمندان و صنعتگران دوره ایلخانی در ساخت این نوع کاشی شدیم.»
اینگونه کاشی لعابدار از آن جهت قابل توجه است که تنها کاشی ایرانی است که مطالعهی آن به سبب دارابودن نام سازنده و زمان ساخت بر آن،میتواند مبتنی بر تاریخ باشد و تعداد قابل توجهی از آن در اختیار مجموعهداران است.
وی خاطرنشان کرد: «اگر چه اساس و بنیان ساخت این نوع کاشی در بین النهرین بوده اما هنرمندان ایرانی این هنر را در عصر سلجوقی در ایران پی گذاشتند و در عصر ایلخانی، به ویژه در شهرهای کاشان، ساوه و جریان به اوج خود رساندند.»
نمونه هایی از کاشی زرین فام در بخش تربت خانه که از جمله بخش های معماری موجود در گنبد سلطانیه زنجان است، به تعداد فراوان وجود دارد که در زمان ساخت این بنا به سفارش کارگزاران ساخت بنا در سلطانیه و در کارگاه های ساخت کاشی در کاشان ساخته می شد.
«ابوالقاسم عبدالله کاشانی» منشی دربار سلطان محمد خدابنده خود، از جمله آخرین بازماندگان و نوادگان، خاندان مشهور ابوطاهر کاشانی بود که در ساخت کاشی زرین فام و رشد و تکامل آن مهارت و شهرتی منحصر به فرد داشته اند.
نمونه های دیگری از قدیمی ترین کاشی های زرین فام در محراب مسجد میدان در کاشان موجود بوده که هم اکنون در موزه برلین آلمان نگاهداری می شود. این نوع کاشی، به کاشی قاقاز مغازه ای یا رنگین کمانی نیز معروف است و وجه تسمیه آن شباهت رنگ این نوع کاشی به طیف رنگی موجود در رنگین کمان است.