کاشی رنگی بر نقش کویر

 ۱۳۹۶/۰۱/۰۶

کاشی‌کاری هنری است که آمیخته با صنعت کوره و مهندسی حرارت انجام می‌شود. به این‌ها، باید علم رنگ و لعاب را نیز اضافه کرد. شاید به این دلیل کاشی‌کاری را همواره هنری هم‌پای علم برشمرده‌اند. چه افراد بسیاری که از کودکی در کارگاه‌های سفال و کاشی به تحصیل علم و هنر پخت، ساخت و اجرای کاشی پرداخته‌اند.

در گذشته مناطقی از ایران را مهد هنر کاشی‌کاری دانسته‌اند . آنطور هم که از آثار معماری و هنری تاریخی این مناطق مشاهده می‌شود این گفته پر بیراه نیست. از قرن‌ها قبل در قم، کاشان، اصفهان، یزد و دیگر شهرهای کویری و نیمه کویری میانه خطه ایران هنر کاشی‌کاری رواج داشته است. این منطقه خاک و آب و آتش را به عنوان متریال و ماده اصلی در اختیار هنرمندان قرار داده تا با استفاده از این موقعیت و نیز با توجه به شاخصه‌ها فرهنگی و محیطی این بخش از ایران، آثاری در هنر کاشی‌کاری پدید بیایند که تا به امروز چشم هر بیننده‌ای را محصور روح خود کنند.

منطقه میانی فلات ایران در روایات و متون اسلامی نیز منطقه‌ای پر اهمیت است. نفوذ این مناطق در دوره‌ها و دربارهای خلافت‌های اسلامی قابل گفت و بررسی است. این باعث می‌شود تا هنرمندان کاشی‌کار نگاهی هم به آموزه‌ها و فرهنگ اسلامی داشته باشند. این هنر (کاشی‌کاری) گرچه در دیگر مناطق دنیا نیز هنرمندان بسیاری دارد و سفالگران چیره دست زیادی در سرتاسر جهان زیسته‌اند، اما به گواه جهانگردان و تاریخ نویسان و همچنین کارشناسان رشته‌های مربوط به سفال و کاشی، هنرمندان کویر ایران با فاصله‌ای بسیار نسبت به دیگران، هنر خود را در طول قرن‌های بسیار به کیمیای ماندگاری آغشته‌اند و همچنان در حرکتند.

کاشی‌کاری علاوه بر علم ساخت و پرداخت و لعاب، هنر دست افرادی نیز هست که به چینش و جایگذاری تکه های کوچک کاری بر دیواره و نمای آثار و ساختمان‌های بزرگ، مساجد و اماکن مقدس و گاه یک سقف و طاقی محل عبور عموم مشغول‌اند. اما کاشی‌کاری را در یک یا چند مقدمه کوتاه نمی‌توان معرفی نمود. این، نیازمند پژوهش و گشت بسیار است.

شهر قم اما در کنار شاخصه‌های بسیار فرهنگی، یکی از مراکز صنعت سفال و هنر کاشی‌کاری و لعاب در ایران و حتی دنیاست. لعابی به رنگ " سبز " که در دنیا به " سبز قمی " معروف است، تنها در این شهر ساخته می‌شود و هنرمندان کاشی‌کار در این شهر آثار بسیاری را خلق نموده‌اند که هر ساله مورد بازدید جهانگردان و کارشناسان رشته لعاب قرارمی‌گیرد. " مریم یعقوبی " در نوشتاری با نام " بررسی صنعت کاشیکاری در قم " گوشه‌ای از گستره این هنر را در شهر قم بازمی‌گوید. این نوشتار را با هم مرور می‌کنیم:

بررسی صنعت کاشیکاری در قم

مسجد، فضایی معنوی است که عاشقان حرم یار در آن گرد می‏آیند و به نیایش با یگانه معبود خویش می‏پردازند. عشق و اعتقاد، مسلمانان را بر آن داشته که این جایگاه عارفانه را با بهترین امکاناتی که در دست دارند بیارایند و حقا که ادای وظیفه کرده ‏اند و مسجد را شایسته ادای فریضه نموده ‏اند.

در لحظه ورود به هر مکانی که آراسته به کاشی‏ های رنگارنگ باشد معنویت و آرامش برای انسان تداعی می‏شود و برای لحظاتی در این عشق بازی و رمز و راز گنبد و دیوار و شبستان و... گم می‏شوی. عاشق وقتی رخ یار را در این طرح‏ها می‏ یابد، چقدر مجنون می‏شود! چرا که سازنده این طرح‏ها و یا به عبارتی، کاشیکار این اماکن مقدس، حرف دل و جان را، به پهنه سخت سنگ و رس آورده است.

کاشی کاری رابطه ‏ای نزدیک با سفال دارد. البته کاشی کاری راه و روشی کاملاً متفاوت از سفالگری دارد. در ابتدا به توضیح روش قدیمی و سپس روش کاشی کاری امروزی می‏پردازیم.

کاشی ساز ایرانی مجموعه کار ماده‏ های بدنه‏ سازی، لعاب‏کاری و رنگ ‏آمیزی خود را در سه روش بنیادین به کار می‏برد. دیرینه‏ ترین روش که در ابنیه سده پنجم دیده می‏شود، جفت و جور کردن آجرهای لعابدار، به شکل‏های مربع و مستطیل و با تکرنگ فیروزه ‏ای، بر طرحی ساده و سیاه است. مندرجا طیف رنگها گسترش یافت تا آبی را نیز دربرگیرد. از این مرحله تحول منطقی بعدی به پیدایش معرق کاری کاشی انجامید، که در آن طرح کلی به واحدها یا اجزای کوچک از نگاره و رنگ تجزیه می‏گردید، و هر یک از آن واحدها با تیشه‏ کاری از کاشی‏ های لعابدار با تک رنگ ‏های متفاوت تراش خورده و جدا می‏شد، تا بر طرح کلی سراسر قاب‏ بند کاشی در جایگاه معین خود و به وسیله دو غاب گچ، نصب گردد، تا به هم الصاق یابند و به طور یکپارچه لوح ه‏ای منقوش با کاشی معرق، یا کتیبه سردری برای ساختمان به وجود آورند. این اسلوب معرق کاری در دوره مغولی پیشرفت کرد، و در دوره تیموری هم از جهت رنگ و هم از جهت نقش، به اوج تکامل خود رسید. فنون دیگری کاربست چند رنگ مختلف را به هر خشت کاشی ایجاب می‏کرد، که با رنگ ‏آمیزی به روش‏های رولعابی و زیرلعابی انجام می‏گرفت. معمول‏ترین روش رولعابی که به مراتب آسانتر و سریعتر از کاشی کاری معرق ـ بدور از آن همه مرارت برای تراشیدن صدها قطعات کوچک کاشی ـ اجرا می‏شد، کاشی هفت رنگی، یا معرّق خشتی نام گرفت، که عبارت بود از نقش ‏اندازی گل و بوته و مرغ و جانور، و اسلیمی‏ ها، و مجلس یا منظره‏ای بر سطوح خشت‏ های کاشی، و سپس چیدن و مرتب نمودنشان.

دو نوع اصلی از لعاب بر پایه گرد کوارتز ـ یا در کوهی ـ مخلوط با کانی‏ های گداز افزا به دست می‏آید. اکسید سرب نخست لعابی بسیار سیال می‏باشد، و چون ماده قلیایی به صورت اکسید پتاسیم بر آن افزوده شود لعابی شفاف می‏شود.

به لعاب ‏های قلیایی و سربی بیرنگ، عامل‏ های رنگزای ـ یا رنگیزه‏ها ـ افزوده می‏شد. این که چه کانی‏ ها و رنگیزه‏هایی به کار برده می‏شد، موضوعی بسیار پیچیده و مفصل است: این مسأله به عناصر موجود در هر منطقه و ناخالصی‏ های طبیعی آنها، واکنش آن عناصر در هنگام ترکیب حامل‏ های قلیایی سربی،و بالاخره وضعیت کوره‏ پزخانه، بستگی داشت.

رنگ‏هایی که عمدتا مورد بهره‏ وری قرار می‏گرفتند عبارت بودند از: فیروزه ‏ای، سبز، آبی، قهوه ‏ای، بادمجانی خرمایی، سیاه، و زرد. ابوالقاسم کاشانی و علی محمد اصفهانی اتفاق‏ نظر داشتند که سنگ معدن‏ های کبالت در حوالی کاشان، و نیز مس و منگنز چون به یکی از لعاب‏های قلیایی افزوده می‏شدند به ترتیب ذکر نام، تولید رنگ‏های سرمه ‏ای (آبی سیر)، فیروزه ‏ای، و سیاه می‏کردند. توصیه ابوالقاسم این بود که کاهش در میزان منگنز تولید بنفش می‏کند؛ که در آن مرحله علی محمد فتوی می‏داد طلا و قلع اضافه گردد تا قرمز تولید شود، و آنگاه با افزایش عیاری از کبالت، رنگ بنفش به وجود آید. او خود گاه زردی به دست آمده از اختلاط سرب و قلع را برآنچه گذشت منضم می‏ساخت.

شیوه کاشی سازی که امروز بسیار متداول است شامل مراحل زیر است:

در ابتدا، ابعاد مکان موردنظر را که باید کاشی‏ سازی بر روی آن انجام شود به طور دقیق اندازه می‏گیریم، بعد طرحی متناسب با خصوصیات محل نصب کاشی، طراحی می‏شود. از روی طرح (1)، طرحی دیگر یعنی طرح شماره (2) چاپ می‏کنیم. (هر دو طرح کاملاً شبیه هستند). در روی طرح (1) عمل نمره‏ بندی و یا علامت‏گذاری صورت می‏گیرد؛ این علامت‏گذاری‏ ها در واقع خط‏ های مارپیچ و یا هر علامتی هستند که راهنمای کاشی‏ ساز در مراحل بعدی می‏باشند. بعد از انتخاب رنگ، نقش‏های طرح را به اندازه ‏های کوچک‏تر با تیغ برش می‏دهیم و سپس تکه کاغذهای کوچک طرح را بر روی کاشی‏ هایی که مناسب با رنگ آن است می‏چسبانیم. به عنوان مثال، اگر رنگ یک برگ را سبز انتخاب کرده ‏ایم آن را بر روی کاشی سبز با سریش می‏چسبانیم و همین‏طور اگر یک گل را درنظر گرفتیم آن را هم با فاصله ‏ای مناسب از برگ سبز قبلی بر روی همان کاشی می‏چسبانیم.

در مرحله بعدی هر طرحی را با تیشه جدا می‏کنیم و لعاب اضافه را می‏گیریم. این مرحله از کار بر روی سکوی میز مانندی که اصطلاحا سنگ دستگاه نام دارد اجرا می‏شود. با سوهان مخصوص لعاب‏های اضافه را که تیشه قادر به جدا کردن آنها نبوده است و ظرافت بیشتری می‏طلبد، جدا می‏کنیم. سپس با کمک طرح شماره (2) که همان کپی طرح است، نمره ‏بندی می‏شود، یعنی تمام تکه‏ های کاشی توسط نمره‏ بندی اولیه و همان خط‏ های مارپیچ راهنما مانند پازل کنار هم چیده می‏شوند. بعد از چیدن، تمام کار را وارونه می‏کنیم.

مرحله بعد اصطلاحا اکسن‏بندی نام دارد به این معنی که محیط کار یا قاب را اندازه می‏گیریم که با طرح اولیه یا بستر اصلی کاشی مغایرت داشته باشد و پس از اطمینان از صحت مراحل، کار را ادامه می‏دهیم. تمام کاشی‏ ها را با همان نظم قبلی روی زمینه صاف با سریش می‏چسبانیم و بعد پشت کاشی‏ها را با گچ یا سیمان پر می‏کنیم. بعد از چند روز، کار خشک می‏شود و آماده برای نصب در جای اصلی است. پس از نصب، کاغذهایی را که هنوز بر روی کاشی ‏ها باقیمانده است با آب می‏شوییم و بدین ترتیب طرح‏ها و رنگها نمایان می‏شوند.

تاریخچه کاشی کاری در قم

سابقه استفاده از لعاب بر روی آجر یا سفال به دوره ایلام باز می‏گردد که نمونه‏ هایی از آجرهای لعابدار از چغازنبیل به دست آمده است. همین‏طور در دوره هخامنشی به صورت گسترده از آجرهای لعاب‏دار استفاده شده که نمونه ‏های مشخص آن، نقش ‏های تزئینی کاخ آپادانا، شوش و سربازان جاویدان استفاده شده در همین محوطه است.

در دوره اشکانی برای نخستین بار از لعاب به صورت گسترده در ظروف سفالی استفاده شد. استفاده گسترده ‏تر تزئینی از کاشی (موزاییک کاری) در دوره ساسانی و متأثر از هنر رومی رواج یافت که نمونه آن را می‏توان در کاخ بیشاپور مشاهده کرد.

کاشی کاری در استان قم قدمت زیادی دارد. شاهد این مدعا، وجود گنجینه‏ های فراوانی از آثار و بناهای کاشی کاری در این منطقه است. در اینجا به بررسی بعضی از این آثار می‏پردازیم.

از سده ششم (ه.ق) به بعد با ورود چینی‏ های ساخت چین به ایران، کار ماده ‏های اختصاصی‏ تری در بسیاری از نقاط به کار برده شد. این ظروف چینی به شدت مورد پسند ایرانیان قرار گرفت، و چون در ایران رسوبات گل ـ چینی ـ کائولین وجود نداشت، خمیر گلی مختلطی از خاک رس موجود و عیارهایی از مواد کانی در هر نقطه به نسخ ه‏ای متفاوت فراهم آمدکه برای تولیدات محلی ظروف سفالین و کاشی ساختمانی به کار می‏رفت. هم ابوالقاسم کاشانی و هم علی محمد اصفهانی نسخه‏ هایی برای ساختن این خمیر گل چینی داده ‏اند که معلوم است مواد و روش‏های به کار رفته در آنها با هم تفاوت زیادی نداشته ‏اند. ماده اصلی کوارتز یا در کوهی نیز سنگ چینی نامیده شده است، که نام متداول دیگرش در زبان عمومی سنگ چخماق سفید است. ابوالقاسم آن را شکر سنگ و علی محمد سنگ چخماق خوانده است؛ که ضمنا تأکید کرده است آن سنگ در حوزه زاینده ‏رود، اصفهان، نائین، اردستان، قم و در تپه‏ های بی‏بی شهربانوی جنوب تهران یافت می‏شود.

تهاجم خانمان‏ سوز مغولان، با همه تبعات زیان باری که داشت نتوانست زندگی ملی و فرهنگی ایرانیان را از هم بگسلد، یا دست کم در زمینه‏ های دین و هنر، و در صناعت سفال‏گری و کاشی‏ سازی وقفه‏ ای به وجود نیاورد. از جمله تأسیس جایگاه‏ ها و افریزهای کتیبه‏ نویسی با کاشی قالب‏ زده و به تک رنگ فیروزه ‏ای همچنان ادامه یافت، که در نمونه ‏ای دارای تاریخ 716 (ه.ق) کاملاً مشهود است. ازسوی دیگر تحولات بیشتری در یک سلسله کاشی‏ های زرین‏ فام تولید شده میان سال‏ های 658 تا 761، و برخی با امضاهای خاندان ابوطاهر کاشی، به چشم می‏خورد. کاشی‏های زرین‏ فام به کار رفته در مکان‏های دور افتاده از هم چون قم و کاشان و ورامین، شواهدی مصادیقی هستند بر مصرف عمومی آنها در ساختن محرابها و مزارها، یا در مرمت‏ کاری مداوم پوشش بدنه‏های داخلی.

دو کاشی کوکبی تاریخدار از ارزش سندی خاصی برخوردارند. یکی که محل تولید آن نامعلوم مانده است دارای کتیبه‏ ای است به شرح زیر: «به سال 739، در مقرّ کاشان، که خداوند تبارک و تعالی آن را از آفات زمان در امان بدارد.» دیگری که متعلق به امامزاده جعفر بوده اطلاعات بیشتری به دست می‏دهد: «در دهم ربیع ‏الثانی سال 738 تحریر شد، در کارگاه مرحوم سید رکن‏ الدین محمد بن سید الدین علی غضایری چینی‏ ساز در کاشان. عمل استاد محترم مکرّم جمال نقاش». ارزش آشکار این دو قطعه در برقرار ساختن ارتباط مستقیم کاشی زرین‏ فام با شهر کاشان، و گزارش دادن از شمار صنعت‏گران دست‏ اندرکار بوده است.

در فهرست آثار و ابنیه تاریخی کشور، آستانه حضرت معصومه علیها‏السلام را به شماره 128 ثبت کرده‏ اند. ساختمان بارگاه مرقد شریفه از اواسط سده سوم (ه.ق) شروع شد و در طول سده چهارم و پنجم و ششم قبر و گنبد داشت و تزئیناتی در آن صورت گرفت. کاشی‏ هایی که بر مرقد حضرت معصومه است در طول سال‏های 605 تا 613 (ه.ق) ساخته شده است که البته وضع فعلی آنها از این قرار است:

در روی مرقد پانزده عدد کاشی به در ازای 95 و 2 متر و پهنای 120 سانتی‏متر قرار دارد و بدنه قبر از سه نوع کاشی پوشیده شده است: کاشی خشتی لب برگردان، کاشی تمام کوکبی، کاشی خشتی که زیر کاشی ‏های کوکبی نصب شده است. در روی مرقد سه نوع کتیبه دیده می‏شود: 1. کتیبه کوفی برجسته به رنگ شنگرف، 2. کتیبه نوعی خط که تعیین و تشخیص آن مشکل است و باید آن را خط کاشی ‏نگاری خواند و 3. کتیبه خط نسخ طلایی که زمینه کاشی ‏های آن لاجوردی، قلم طلا و قهوه ‏ای و نقره‏ ای و دارای نقش‏های مختلف است.

بانی کاشی‏ های مرقد مطهر، طبق کتیبه، «مظفر بن احمد بن اسماعیل» و نویسنده خطوط «ابوزید» و سازنده کاشی‏ها «محمد بن ابی طاهر بن ابن الحسین» هستند.
در سال 529 (ه.ق) شاه‏ بیگم گنبد سابق را خراب کرد و به جای آن گنبدی با شکوه ساخت. در سال 925 (ه.ق) شاه اسماعیل صفوی، ایوان شمالی را با کاشی فیروزه فام بیاراست و صحن عتیق را شالوده ریخت. در سال 950 (ه.ق) ضریح کاشی دور مرقد مطهر به دستور شاه طهماسب و به دست اعتمادالدوله ساخته شد. کاشی‏ های روی مرقد مطهر حضرت معصومه، بهترین و نفیس‏ ترین و کهن‏ ترین شاهکار هنر کاشی ‏سازی ایران در دوران اسلامی است و به تمام معنی گنجینه ناپیدایی از این هنر ارزنده ایران است که درون دیواری از کاشی معرق، در پشت ضریح حرم‏ مطهر قرار دارد.

هنگامی که شخص وارد حرم مطهر حضرت معصومه می‏شود و در کنار ضریح آن حضرت قرار می‏گیرد، با مختصر دقتی درمی‏یابد که پشت ضریح نقره و تقریبا چسبیده به آن، دیواری از کاشی معرق وجود دارد که طبق کتیبه آن به فرمان شاه طهماسب اول صفوی، به سال نهصد و پنجاه هجری قمری ساخته شده است.

یک قطعه کاشی متعلق به آستانه حضرت رضا علیه‏ السلام ، مربوط به سال‏های آخره سده هشتم هجری قمری وجود دارد که بر اثر تعمیرات متعدد داخل حرم مطهر آن حضرت این کاشی از محل اصلی خود بیرون آمده و در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می‏شود. از این قطعه کاشی کوچک که بگذریم، قدیمی‏ ترین کاشی دوران اسلامی ایران مجموعه بی‏نظیر کاشی‏ های مرقد حضرت معصومه علیها‏السلام است. طرح کاشی‏ های سطح فوقانی مرقد به صورت محرابی است و از خشت‏ های مختلف کاشی تشکیل شده است. ترکیب نقوش و رنگ‏ ها و کتابه‏ ها و تزئینات این سطح که بیش از شش متر مربع است، نشان دهنده مهارت و درجه استادی و تسلط سازنده کاشی‏ ها است. (نقل از یادداشت‏ های مرحوم سید محمد تقی مصطفوی.)

اثر بعدی کشف شده مربوط به محراب زرین فام، متعلق به قرن 8 هجری است. این محراب که به در بهشت معروف است. از مزار امامزاده علی بن جعفر پیدا شده و هم اکنون در موزه گنجینه دوران اسلامی نگهداری می‏شود. اسم سازنده این محراب: «العبد یوسف بن علی بن محمد بن ابی طاهر کاشیکار» است.
اثر دیگر مربوط به محراب زرین فام متعلق به قرن 8 هجری است. این محراب متعلق به مزار حارث بن احمد بن زین ‏العابدین در قم است و کتیبه‏ هایی شامل سوره فاطر و سوره الذاریات و آیات سوره ‏یس است.این ‏محراب نیز در موزه گنجینه دوران‏ اسلامی‏ قرار دارد.

گنبد شاهزاده اسماعیل بیدقان متعلق به قرن هفتم هجری قمری است. مشهد بیدقان از بناهای تاریخی قم دارای درهای نفیس و کاشی‏ های عالی و صندوقی منبت بر روی مرقد و مشتمل بر بقعه و قبر و رواق و صحن و مسجدی است. بقعه از ابنیه قرن 7 هجری با مصالح سنگ و گچ بنیان گردیده زیاده متین و بادام است. ازاره بقعه آراسته به کاشی‏ های خشتی خشت ترکی کوکبی عصر مغول که فقط تعدادی از آنها باقی مانده و داخل موزه نگهداری می‏ شود. در متن کاشی‏ ها تصویری برجسته از سه سوار مغولی است که ماری را در زیر پای می‏کوبند و کبوتری را برفراز سر دارند. (اشاره به سرکوبی موزیان سرکش و کنایه از صلح‏ جویی و بزرگداشت صلح طلبان است) و کاشی‏ های مربع با نقوش برجسته طاووس و لک ‏لک و طوطی که در قسمت بالای ازاره به کار رفته بوده است و در موزه نگهداری می‏شود. سه جانب درگاه مدخل بقعه آراسته به کاشی‏ های شفاف روشن دارای کتیبه‏ های متعددی به خط ثلثی سفید محمود قمی در زمینه لاجوردی است که درخشندگی و خوش لعابی آن، بینندگان را مجذوب خود می‏سازد. این کاشی ‏ها از هر جهت با کاشی‏ های ایوان بقعه علی بن جعفر و سردر ورودی شاهزاده ابراهیم مشابه و استاد کاشی ‏ساز آنها هم طاهر قطاع و تاریخ ساخت و پرداختشان سال 1269 و 1270 است.

در سایر قسمت‏های بنا، آثار دیگری از کاشی معرق یافت شده است که در نوع خود آثار منحصر به فردی هستند.

مدرسه فیضیه در جوار روضه مطهره از حداکثر روحانیت و برکت برخوردار است. جزرهای میانه ایوان‏ ها از آجر تراش و پوشش ایوان‏ها به طور کلی مقرنس گچی و لچکی‏ های آنها مزین به کاشی‏های خشتی منقش هفت رنگ و در هر ضلعی ایوان بزرگی است. اما ایوان جنوبی از آثار تاج ‏الشرف موسوی از دوره صفوی است و سه ایوان دیگر از آثار فتحعلی شاه قاجار و سال 1213 هر یک به دهانه 9 و عرض 6 متر و ارتفاع 5/12 متر است که جدار آنها کاشی کاری و دارای کتیبه ‏ای کمربندی نیز از کاشی خشتی زمینه لاجوردی به خط نستعلیق سفید میرزا مهدی ملک الکتاب و پوششی است ساده که قبلاً مقرنس گچی بودند و اینک اثری هم از مقرنس آنها باقی نیست.

بنای تیمچه بزرگ از ابنیه شکوهمند این شهرستان و از آثار هنری استاد حسن معمار باشی بانی صحن و آستانه و ایوان و گلدسته‏ های بلند آن است که در سال 1301 قمری بنیاد گردیده است. پوشش بسیار زیبای تیمچه هر بیننده را خیره می‏کند. گنبد آن عرق چینی رومی، ولی پوشش زیرین یزدی‏ بندی و صورت ساختمان آن فخری و دارای 20 حجره تجارتی تحتانی و دوازده غرفه فوقانی با درهای زیبای ارسی آلت جعفری و گره ‏سازی است.

البته بسیاری از این آثار هم اکنون خراب شده‏ اند و تنها یادگارهایی از آنها در موزه ‏ها نگهداری می‏شود. کارگاه ‏های کاشی کاری بسیاری در سطح استان مشغول به کار و تربیت شاگردان جویای این هنر هستند. استادان، با مهارتی وصف‏ ناشدنی آثاری شکوهمند و بی‏ نظیر خلق کرده و می‏ کنند.

۴۱۱۷
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.