کاشیکاری هنری است که آمیخته با صنعت کوره و مهندسی حرارت انجام میشود. به اینها، باید علم رنگ و لعاب را نیز اضافه کرد. شاید به این دلیل کاشیکاری را همواره هنری همپای علم برشمردهاند. چه افراد بسیاری که از کودکی در کارگاههای سفال و کاشی به تحصیل علم و هنر پخت، ساخت و اجرای کاشی پرداختهاند.
در گذشته مناطقی از ایران را مهد هنر کاشیکاری دانستهاند . آنطور هم که از آثار معماری و هنری تاریخی این مناطق مشاهده میشود این گفته پر بیراه نیست. از قرنها قبل در قم، کاشان، اصفهان، یزد و دیگر شهرهای کویری و نیمه کویری میانه خطه ایران هنر کاشیکاری رواج داشته است. این منطقه خاک و آب و آتش را به عنوان متریال و ماده اصلی در اختیار هنرمندان قرار داده تا با استفاده از این موقعیت و نیز با توجه به شاخصهها فرهنگی و محیطی این بخش از ایران، آثاری در هنر کاشیکاری پدید بیایند که تا به امروز چشم هر بینندهای را محصور روح خود کنند.
منطقه میانی فلات ایران در روایات و متون اسلامی نیز منطقهای پر اهمیت است. نفوذ این مناطق در دورهها و دربارهای خلافتهای اسلامی قابل گفت و بررسی است. این باعث میشود تا هنرمندان کاشیکار نگاهی هم به آموزهها و فرهنگ اسلامی داشته باشند. این هنر (کاشیکاری) گرچه در دیگر مناطق دنیا نیز هنرمندان بسیاری دارد و سفالگران چیره دست زیادی در سرتاسر جهان زیستهاند، اما به گواه جهانگردان و تاریخ نویسان و همچنین کارشناسان رشتههای مربوط به سفال و کاشی، هنرمندان کویر ایران با فاصلهای بسیار نسبت به دیگران، هنر خود را در طول قرنهای بسیار به کیمیای ماندگاری آغشتهاند و همچنان در حرکتند.
کاشیکاری علاوه بر علم ساخت و پرداخت و لعاب، هنر دست افرادی نیز هست که به چینش و جایگذاری تکه های کوچک کاری بر دیواره و نمای آثار و ساختمانهای بزرگ، مساجد و اماکن مقدس و گاه یک سقف و طاقی محل عبور عموم مشغولاند. اما کاشیکاری را در یک یا چند مقدمه کوتاه نمیتوان معرفی نمود. این، نیازمند پژوهش و گشت بسیار است.
شهر قم اما در کنار شاخصههای بسیار فرهنگی، یکی از مراکز صنعت سفال و هنر کاشیکاری و لعاب در ایران و حتی دنیاست. لعابی به رنگ " سبز " که در دنیا به " سبز قمی " معروف است، تنها در این شهر ساخته میشود و هنرمندان کاشیکار در این شهر آثار بسیاری را خلق نمودهاند که هر ساله مورد بازدید جهانگردان و کارشناسان رشته لعاب قرارمیگیرد. " مریم یعقوبی " در نوشتاری با نام " بررسی صنعت کاشیکاری در قم " گوشهای از گستره این هنر را در شهر قم بازمیگوید. این نوشتار را با هم مرور میکنیم:
بررسی صنعت کاشیکاری در قم
مسجد، فضایی معنوی است که عاشقان حرم یار در آن گرد میآیند و به نیایش با یگانه معبود خویش میپردازند. عشق و اعتقاد، مسلمانان را بر آن داشته که این جایگاه عارفانه را با بهترین امکاناتی که در دست دارند بیارایند و حقا که ادای وظیفه کرده اند و مسجد را شایسته ادای فریضه نموده اند.
در لحظه ورود به هر مکانی که آراسته به کاشی های رنگارنگ باشد معنویت و آرامش برای انسان تداعی میشود و برای لحظاتی در این عشق بازی و رمز و راز گنبد و دیوار و شبستان و... گم میشوی. عاشق وقتی رخ یار را در این طرحها می یابد، چقدر مجنون میشود! چرا که سازنده این طرحها و یا به عبارتی، کاشیکار این اماکن مقدس، حرف دل و جان را، به پهنه سخت سنگ و رس آورده است.
کاشی کاری رابطه ای نزدیک با سفال دارد. البته کاشی کاری راه و روشی کاملاً متفاوت از سفالگری دارد. در ابتدا به توضیح روش قدیمی و سپس روش کاشی کاری امروزی میپردازیم.
کاشی ساز ایرانی مجموعه کار ماده های بدنه سازی، لعابکاری و رنگ آمیزی خود را در سه روش بنیادین به کار میبرد. دیرینه ترین روش که در ابنیه سده پنجم دیده میشود، جفت و جور کردن آجرهای لعابدار، به شکلهای مربع و مستطیل و با تکرنگ فیروزه ای، بر طرحی ساده و سیاه است. مندرجا طیف رنگها گسترش یافت تا آبی را نیز دربرگیرد. از این مرحله تحول منطقی بعدی به پیدایش معرق کاری کاشی انجامید، که در آن طرح کلی به واحدها یا اجزای کوچک از نگاره و رنگ تجزیه میگردید، و هر یک از آن واحدها با تیشه کاری از کاشی های لعابدار با تک رنگ های متفاوت تراش خورده و جدا میشد، تا بر طرح کلی سراسر قاب بند کاشی در جایگاه معین خود و به وسیله دو غاب گچ، نصب گردد، تا به هم الصاق یابند و به طور یکپارچه لوح های منقوش با کاشی معرق، یا کتیبه سردری برای ساختمان به وجود آورند. این اسلوب معرق کاری در دوره مغولی پیشرفت کرد، و در دوره تیموری هم از جهت رنگ و هم از جهت نقش، به اوج تکامل خود رسید. فنون دیگری کاربست چند رنگ مختلف را به هر خشت کاشی ایجاب میکرد، که با رنگ آمیزی به روشهای رولعابی و زیرلعابی انجام میگرفت. معمولترین روش رولعابی که به مراتب آسانتر و سریعتر از کاشی کاری معرق ـ بدور از آن همه مرارت برای تراشیدن صدها قطعات کوچک کاشی ـ اجرا میشد، کاشی هفت رنگی، یا معرّق خشتی نام گرفت، که عبارت بود از نقش اندازی گل و بوته و مرغ و جانور، و اسلیمی ها، و مجلس یا منظرهای بر سطوح خشت های کاشی، و سپس چیدن و مرتب نمودنشان.
دو نوع اصلی از لعاب بر پایه گرد کوارتز ـ یا در کوهی ـ مخلوط با کانی های گداز افزا به دست میآید. اکسید سرب نخست لعابی بسیار سیال میباشد، و چون ماده قلیایی به صورت اکسید پتاسیم بر آن افزوده شود لعابی شفاف میشود.
به لعاب های قلیایی و سربی بیرنگ، عامل های رنگزای ـ یا رنگیزهها ـ افزوده میشد. این که چه کانی ها و رنگیزههایی به کار برده میشد، موضوعی بسیار پیچیده و مفصل است: این مسأله به عناصر موجود در هر منطقه و ناخالصی های طبیعی آنها، واکنش آن عناصر در هنگام ترکیب حامل های قلیایی سربی،و بالاخره وضعیت کوره پزخانه، بستگی داشت.
رنگهایی که عمدتا مورد بهره وری قرار میگرفتند عبارت بودند از: فیروزه ای، سبز، آبی، قهوه ای، بادمجانی خرمایی، سیاه، و زرد. ابوالقاسم کاشانی و علی محمد اصفهانی اتفاق نظر داشتند که سنگ معدن های کبالت در حوالی کاشان، و نیز مس و منگنز چون به یکی از لعابهای قلیایی افزوده میشدند به ترتیب ذکر نام، تولید رنگهای سرمه ای (آبی سیر)، فیروزه ای، و سیاه میکردند. توصیه ابوالقاسم این بود که کاهش در میزان منگنز تولید بنفش میکند؛ که در آن مرحله علی محمد فتوی میداد طلا و قلع اضافه گردد تا قرمز تولید شود، و آنگاه با افزایش عیاری از کبالت، رنگ بنفش به وجود آید. او خود گاه زردی به دست آمده از اختلاط سرب و قلع را برآنچه گذشت منضم میساخت.
شیوه کاشی سازی که امروز بسیار متداول است شامل مراحل زیر است:
در ابتدا، ابعاد مکان موردنظر را که باید کاشی سازی بر روی آن انجام شود به طور دقیق اندازه میگیریم، بعد طرحی متناسب با خصوصیات محل نصب کاشی، طراحی میشود. از روی طرح (1)، طرحی دیگر یعنی طرح شماره (2) چاپ میکنیم. (هر دو طرح کاملاً شبیه هستند). در روی طرح (1) عمل نمره بندی و یا علامتگذاری صورت میگیرد؛ این علامتگذاری ها در واقع خط های مارپیچ و یا هر علامتی هستند که راهنمای کاشی ساز در مراحل بعدی میباشند. بعد از انتخاب رنگ، نقشهای طرح را به اندازه های کوچکتر با تیغ برش میدهیم و سپس تکه کاغذهای کوچک طرح را بر روی کاشی هایی که مناسب با رنگ آن است میچسبانیم. به عنوان مثال، اگر رنگ یک برگ را سبز انتخاب کرده ایم آن را بر روی کاشی سبز با سریش میچسبانیم و همینطور اگر یک گل را درنظر گرفتیم آن را هم با فاصله ای مناسب از برگ سبز قبلی بر روی همان کاشی میچسبانیم.
در مرحله بعدی هر طرحی را با تیشه جدا میکنیم و لعاب اضافه را میگیریم. این مرحله از کار بر روی سکوی میز مانندی که اصطلاحا سنگ دستگاه نام دارد اجرا میشود. با سوهان مخصوص لعابهای اضافه را که تیشه قادر به جدا کردن آنها نبوده است و ظرافت بیشتری میطلبد، جدا میکنیم. سپس با کمک طرح شماره (2) که همان کپی طرح است، نمره بندی میشود، یعنی تمام تکه های کاشی توسط نمره بندی اولیه و همان خط های مارپیچ راهنما مانند پازل کنار هم چیده میشوند. بعد از چیدن، تمام کار را وارونه میکنیم.
مرحله بعد اصطلاحا اکسنبندی نام دارد به این معنی که محیط کار یا قاب را اندازه میگیریم که با طرح اولیه یا بستر اصلی کاشی مغایرت داشته باشد و پس از اطمینان از صحت مراحل، کار را ادامه میدهیم. تمام کاشی ها را با همان نظم قبلی روی زمینه صاف با سریش میچسبانیم و بعد پشت کاشیها را با گچ یا سیمان پر میکنیم. بعد از چند روز، کار خشک میشود و آماده برای نصب در جای اصلی است. پس از نصب، کاغذهایی را که هنوز بر روی کاشی ها باقیمانده است با آب میشوییم و بدین ترتیب طرحها و رنگها نمایان میشوند.
تاریخچه کاشی کاری در قم
سابقه استفاده از لعاب بر روی آجر یا سفال به دوره ایلام باز میگردد که نمونه هایی از آجرهای لعابدار از چغازنبیل به دست آمده است. همینطور در دوره هخامنشی به صورت گسترده از آجرهای لعابدار استفاده شده که نمونه های مشخص آن، نقش های تزئینی کاخ آپادانا، شوش و سربازان جاویدان استفاده شده در همین محوطه است.
در دوره اشکانی برای نخستین بار از لعاب به صورت گسترده در ظروف سفالی استفاده شد. استفاده گسترده تر تزئینی از کاشی (موزاییک کاری) در دوره ساسانی و متأثر از هنر رومی رواج یافت که نمونه آن را میتوان در کاخ بیشاپور مشاهده کرد.
کاشی کاری در استان قم قدمت زیادی دارد. شاهد این مدعا، وجود گنجینه های فراوانی از آثار و بناهای کاشی کاری در این منطقه است. در اینجا به بررسی بعضی از این آثار میپردازیم.
از سده ششم (ه.ق) به بعد با ورود چینی های ساخت چین به ایران، کار ماده های اختصاصی تری در بسیاری از نقاط به کار برده شد. این ظروف چینی به شدت مورد پسند ایرانیان قرار گرفت، و چون در ایران رسوبات گل ـ چینی ـ کائولین وجود نداشت، خمیر گلی مختلطی از خاک رس موجود و عیارهایی از مواد کانی در هر نقطه به نسخ های متفاوت فراهم آمدکه برای تولیدات محلی ظروف سفالین و کاشی ساختمانی به کار میرفت. هم ابوالقاسم کاشانی و هم علی محمد اصفهانی نسخه هایی برای ساختن این خمیر گل چینی داده اند که معلوم است مواد و روشهای به کار رفته در آنها با هم تفاوت زیادی نداشته اند. ماده اصلی کوارتز یا در کوهی نیز سنگ چینی نامیده شده است، که نام متداول دیگرش در زبان عمومی سنگ چخماق سفید است. ابوالقاسم آن را شکر سنگ و علی محمد سنگ چخماق خوانده است؛ که ضمنا تأکید کرده است آن سنگ در حوزه زاینده رود، اصفهان، نائین، اردستان، قم و در تپه های بیبی شهربانوی جنوب تهران یافت میشود.
تهاجم خانمان سوز مغولان، با همه تبعات زیان باری که داشت نتوانست زندگی ملی و فرهنگی ایرانیان را از هم بگسلد، یا دست کم در زمینه های دین و هنر، و در صناعت سفالگری و کاشی سازی وقفه ای به وجود نیاورد. از جمله تأسیس جایگاه ها و افریزهای کتیبه نویسی با کاشی قالب زده و به تک رنگ فیروزه ای همچنان ادامه یافت، که در نمونه ای دارای تاریخ 716 (ه.ق) کاملاً مشهود است. ازسوی دیگر تحولات بیشتری در یک سلسله کاشی های زرین فام تولید شده میان سال های 658 تا 761، و برخی با امضاهای خاندان ابوطاهر کاشی، به چشم میخورد. کاشیهای زرین فام به کار رفته در مکانهای دور افتاده از هم چون قم و کاشان و ورامین، شواهدی مصادیقی هستند بر مصرف عمومی آنها در ساختن محرابها و مزارها، یا در مرمت کاری مداوم پوشش بدنههای داخلی.
دو کاشی کوکبی تاریخدار از ارزش سندی خاصی برخوردارند. یکی که محل تولید آن نامعلوم مانده است دارای کتیبه ای است به شرح زیر: «به سال 739، در مقرّ کاشان، که خداوند تبارک و تعالی آن را از آفات زمان در امان بدارد.» دیگری که متعلق به امامزاده جعفر بوده اطلاعات بیشتری به دست میدهد: «در دهم ربیع الثانی سال 738 تحریر شد، در کارگاه مرحوم سید رکن الدین محمد بن سید الدین علی غضایری چینی ساز در کاشان. عمل استاد محترم مکرّم جمال نقاش». ارزش آشکار این دو قطعه در برقرار ساختن ارتباط مستقیم کاشی زرین فام با شهر کاشان، و گزارش دادن از شمار صنعتگران دست اندرکار بوده است.
در فهرست آثار و ابنیه تاریخی کشور، آستانه حضرت معصومه علیهاالسلام را به شماره 128 ثبت کرده اند. ساختمان بارگاه مرقد شریفه از اواسط سده سوم (ه.ق) شروع شد و در طول سده چهارم و پنجم و ششم قبر و گنبد داشت و تزئیناتی در آن صورت گرفت. کاشی هایی که بر مرقد حضرت معصومه است در طول سالهای 605 تا 613 (ه.ق) ساخته شده است که البته وضع فعلی آنها از این قرار است:
در روی مرقد پانزده عدد کاشی به در ازای 95 و 2 متر و پهنای 120 سانتیمتر قرار دارد و بدنه قبر از سه نوع کاشی پوشیده شده است: کاشی خشتی لب برگردان، کاشی تمام کوکبی، کاشی خشتی که زیر کاشی های کوکبی نصب شده است. در روی مرقد سه نوع کتیبه دیده میشود: 1. کتیبه کوفی برجسته به رنگ شنگرف، 2. کتیبه نوعی خط که تعیین و تشخیص آن مشکل است و باید آن را خط کاشی نگاری خواند و 3. کتیبه خط نسخ طلایی که زمینه کاشی های آن لاجوردی، قلم طلا و قهوه ای و نقره ای و دارای نقشهای مختلف است.
بانی کاشی های مرقد مطهر، طبق کتیبه، «مظفر بن احمد بن اسماعیل» و نویسنده خطوط «ابوزید» و سازنده کاشیها «محمد بن ابی طاهر بن ابن الحسین» هستند.
در سال 529 (ه.ق) شاه بیگم گنبد سابق را خراب کرد و به جای آن گنبدی با شکوه ساخت. در سال 925 (ه.ق) شاه اسماعیل صفوی، ایوان شمالی را با کاشی فیروزه فام بیاراست و صحن عتیق را شالوده ریخت. در سال 950 (ه.ق) ضریح کاشی دور مرقد مطهر به دستور شاه طهماسب و به دست اعتمادالدوله ساخته شد. کاشی های روی مرقد مطهر حضرت معصومه، بهترین و نفیس ترین و کهن ترین شاهکار هنر کاشی سازی ایران در دوران اسلامی است و به تمام معنی گنجینه ناپیدایی از این هنر ارزنده ایران است که درون دیواری از کاشی معرق، در پشت ضریح حرم مطهر قرار دارد.
هنگامی که شخص وارد حرم مطهر حضرت معصومه میشود و در کنار ضریح آن حضرت قرار میگیرد، با مختصر دقتی درمییابد که پشت ضریح نقره و تقریبا چسبیده به آن، دیواری از کاشی معرق وجود دارد که طبق کتیبه آن به فرمان شاه طهماسب اول صفوی، به سال نهصد و پنجاه هجری قمری ساخته شده است.
یک قطعه کاشی متعلق به آستانه حضرت رضا علیه السلام ، مربوط به سالهای آخره سده هشتم هجری قمری وجود دارد که بر اثر تعمیرات متعدد داخل حرم مطهر آن حضرت این کاشی از محل اصلی خود بیرون آمده و در موزه آستان قدس رضوی نگهداری میشود. از این قطعه کاشی کوچک که بگذریم، قدیمی ترین کاشی دوران اسلامی ایران مجموعه بینظیر کاشی های مرقد حضرت معصومه علیهاالسلام است. طرح کاشی های سطح فوقانی مرقد به صورت محرابی است و از خشت های مختلف کاشی تشکیل شده است. ترکیب نقوش و رنگ ها و کتابه ها و تزئینات این سطح که بیش از شش متر مربع است، نشان دهنده مهارت و درجه استادی و تسلط سازنده کاشی ها است. (نقل از یادداشت های مرحوم سید محمد تقی مصطفوی.)
اثر بعدی کشف شده مربوط به محراب زرین فام، متعلق به قرن 8 هجری است. این محراب که به در بهشت معروف است. از مزار امامزاده علی بن جعفر پیدا شده و هم اکنون در موزه گنجینه دوران اسلامی نگهداری میشود. اسم سازنده این محراب: «العبد یوسف بن علی بن محمد بن ابی طاهر کاشیکار» است.
اثر دیگر مربوط به محراب زرین فام متعلق به قرن 8 هجری است. این محراب متعلق به مزار حارث بن احمد بن زین العابدین در قم است و کتیبه هایی شامل سوره فاطر و سوره الذاریات و آیات سوره یس است.این محراب نیز در موزه گنجینه دوران اسلامی قرار دارد.
گنبد شاهزاده اسماعیل بیدقان متعلق به قرن هفتم هجری قمری است. مشهد بیدقان از بناهای تاریخی قم دارای درهای نفیس و کاشی های عالی و صندوقی منبت بر روی مرقد و مشتمل بر بقعه و قبر و رواق و صحن و مسجدی است. بقعه از ابنیه قرن 7 هجری با مصالح سنگ و گچ بنیان گردیده زیاده متین و بادام است. ازاره بقعه آراسته به کاشی های خشتی خشت ترکی کوکبی عصر مغول که فقط تعدادی از آنها باقی مانده و داخل موزه نگهداری می شود. در متن کاشی ها تصویری برجسته از سه سوار مغولی است که ماری را در زیر پای میکوبند و کبوتری را برفراز سر دارند. (اشاره به سرکوبی موزیان سرکش و کنایه از صلح جویی و بزرگداشت صلح طلبان است) و کاشی های مربع با نقوش برجسته طاووس و لک لک و طوطی که در قسمت بالای ازاره به کار رفته بوده است و در موزه نگهداری میشود. سه جانب درگاه مدخل بقعه آراسته به کاشی های شفاف روشن دارای کتیبه های متعددی به خط ثلثی سفید محمود قمی در زمینه لاجوردی است که درخشندگی و خوش لعابی آن، بینندگان را مجذوب خود میسازد. این کاشی ها از هر جهت با کاشی های ایوان بقعه علی بن جعفر و سردر ورودی شاهزاده ابراهیم مشابه و استاد کاشی ساز آنها هم طاهر قطاع و تاریخ ساخت و پرداختشان سال 1269 و 1270 است.
در سایر قسمتهای بنا، آثار دیگری از کاشی معرق یافت شده است که در نوع خود آثار منحصر به فردی هستند.
مدرسه فیضیه در جوار روضه مطهره از حداکثر روحانیت و برکت برخوردار است. جزرهای میانه ایوان ها از آجر تراش و پوشش ایوانها به طور کلی مقرنس گچی و لچکی های آنها مزین به کاشیهای خشتی منقش هفت رنگ و در هر ضلعی ایوان بزرگی است. اما ایوان جنوبی از آثار تاج الشرف موسوی از دوره صفوی است و سه ایوان دیگر از آثار فتحعلی شاه قاجار و سال 1213 هر یک به دهانه 9 و عرض 6 متر و ارتفاع 5/12 متر است که جدار آنها کاشی کاری و دارای کتیبه ای کمربندی نیز از کاشی خشتی زمینه لاجوردی به خط نستعلیق سفید میرزا مهدی ملک الکتاب و پوششی است ساده که قبلاً مقرنس گچی بودند و اینک اثری هم از مقرنس آنها باقی نیست.
بنای تیمچه بزرگ از ابنیه شکوهمند این شهرستان و از آثار هنری استاد حسن معمار باشی بانی صحن و آستانه و ایوان و گلدسته های بلند آن است که در سال 1301 قمری بنیاد گردیده است. پوشش بسیار زیبای تیمچه هر بیننده را خیره میکند. گنبد آن عرق چینی رومی، ولی پوشش زیرین یزدی بندی و صورت ساختمان آن فخری و دارای 20 حجره تجارتی تحتانی و دوازده غرفه فوقانی با درهای زیبای ارسی آلت جعفری و گره سازی است.
البته بسیاری از این آثار هم اکنون خراب شده اند و تنها یادگارهایی از آنها در موزه ها نگهداری میشود. کارگاه های کاشی کاری بسیاری در سطح استان مشغول به کار و تربیت شاگردان جویای این هنر هستند. استادان، با مهارتی وصف ناشدنی آثاری شکوهمند و بی نظیر خلق کرده و می کنند.