کاشی یکی از آسیبپذیرترین تزئینات معماری سنتی ایران است. در گذشته تکنیکهایی برای کاشیکاری استفاده میشد که امروز فراموش شده و یا کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. در این میان مساجد و خانههای تاریخی زیادی در کشور هستند که نیاز به کاشیکاری به سبک سنتی دارند.
هنر کاشیکاری یکی از کهنترین هنرهای ایران در معماری است. کاشیکاری که در ابتدا استفاده از گل پخته لعابدار بوده در معماری باستانی ایرانی مثل چغازبیل مربوط به دوره ایلام هم دیده میشود. در پایان سدهی ششم پیش از میلاد، در کاخ آپادانای داریوش در شوش، آجرهای لعابدار بی همتایی در تزیینات کاخ به کار برده شدند که سربازان گارد جاویدان و سایر نقوش رایج در دربار هخامنشی را در کمال ظرافت و زیبایی نشان میدادند.
امروز مرمت تزئینات کاشیکاری بیشتر به بناهای اسلامی مربوط میشود. البته تعداد این بناها کم نیست و به همین علت هنر کاشیکاری هرروز بیشتر از قبل مورد نیاز معماران سنتی و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قرار میگیرد. برای نمونه میتوان به کاشیکاری گنبد فیروزهای سلطانیه اشاره کرد که سال گذشته به پایان رسید.
کاشیکاری در گنبدهای تاریخی نیاز به شناخت و تجربه لازم برای انجام اینکار دارد. شاید به جرات بتوان گفت که کاشیهای گنبد اولین نقطه آسیبپذیر بناهای تاریخی از جمله مساجد هستند. کاشی بیشتر از هرجای دیگر بنا با گرما و سرمای محیط خود در تماس است و خیلی زود ترک برمیدارد و میشکند.
استاد «علیاصغر مرادی»، معماری سنتی دراینباره به CHN میگوید: «در زمان قدیم چند عیاری طلا به کاشی اضافه میکردند تا این شکننده بودن کاشی را کمتر کنند. از سوی دیگر در گذشته روی ساخت کورههای سنتی و شیوه پخت کاشی نیز نظارت داشتند و دستورالعملهای خاصی را برای انجام اینکار استفاده میکردند.»
به گفته وی امروز بیشتر آن دستورالعملها یا انجام نمیشود و یا اینکه به کل فراموش شده است. معماران سنتی کار جدید میخواهند خیلی راحتتر کارشان به اتمام برسد. ایندر حالی است که کار روی بنای تاریخی و معماری سنتی، به وقت و صرف انرژی زیادی نیاز دارد.
وی میافزاید: «امروز سعی میشود که از کاشیهای آماده برای کاشیکاری سنتی استفاده شود. این درحالی است که این کاشیها بسیار شکننده بوده و توان ایستادن روی گنبدهای تاریخی را ندارند.»
صنعت کاشی سازی و کاشی کاری که بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به کار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگی های خاصی است. این هنر و صنعت از گذشته ی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه کاشی ساز در مقام شیئی ترکیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب که هنرمند کاشی کار یا موزاییک ساز با کاربرد و ترکیب رنگهای گوناگون و یا در کنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگهای رنگین و بر طبق نقشهای از قبل طرح گردیده، به اشکالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است.
طرحهای ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی که خط عمودی دیگری روی آنها رسم شده از تصاویری هستند که بر یافتههای دورههای قدیمیتر جای دارند، که به مرور نقشهای متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات که با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شکل گرفتهاند پدیدار میگردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت کار در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است.
مرادی میگوید: «تکنیک ساخت کاشی خیلی مهم است. نوع گل و خاک رسی که استفاده میشود میتواند در بهتر شدن کاشی کمک کند. کوره سنتی بهترین وسیله برای پخت کاشی است. اما هیچ یک از این موارد امروز مورد توجه نیست و کاشیها هم قلابی شده است.»
به گفته مرادی تعداد کاشیکاران و معماران سنتی که به خوبی بر کار خود مسلط باشند کم است و هر روز هم کمتر میشود. متاسفانه بخشی از این معماران شاگردانی هم نداشتند که امروز کارشان را ادامه بدهند. به همین علت تعداد آنها امروز به کمتر از انگشتان دو دست میرسد. هنر سنتی در معماری، هنری رو به فراموشی است.
در گذشته تکنیک خاصی برای آزمایش کاشی وجود نداشت. کاشیکاران و معماران سنتی با استفاده از تجربه و آزمون و خطاهای بسیار به شیوه پخت کاشی و اینکه چگونه میزان مقاومت آن را بالا ببرند پی برده بودند.
مرادی میگوید: «امروز امکانات خوبی برای آزمایش کاشی وجود دارد. برای مثال من زمانی که کاشی آماده میشود، آن را به مدت ۲۴ ساعت در فریزر میگذارم تا میزان مقاومت آن را در مقابل سرما بسنجم. بعد با ذره بین به کاشی نگاه میکنم و اگر ترک خورده باشد باید از نو کاشیهای جدیدی با مقاومت بالاتری ساخته شوند. امروز کمتر چنین حوصلهای به خرج میدهند.»
مرادی فن معماری سنتی را از پدر خود آموخته است. او میگوید که از ۸ سالهگی در خانهها و مساجد تاریخی به همراه پدر خود کار میکرده و بعداز آنکه خودش استادکار قابلی میشود، به همراه استاد "کریم پیرنیا" در وزارت فرهنگ و هنر سابق مشغول کار میشود. وی امروز تجربه سالها مواجه با انواع معماری سنتی و اسلامی را با خود حمل میکند و امروز در ۶۸ سالهگی هنوز هم پای کار میایستد و دل به کاشیکاری و روشهای سنتی معماری قدیم ایران میدهد.
کاشیکاری هرچند به دوران ایران باستان مربوط میشود اما پس از هخامنشیان این صنعت در دورهی اشکانیان رو به افول نهاد و گاه آجر لعابدار در درپوش تابوتها به کار رفت. در دوره ی ساسانیان، کاشی معرق از نوع مرغوب آن رواج پیدا کرد و در بناهای این دوره، به ویژه در کاخ بیشاپور و کاخ تیسفون، به کار برده شد. نقشهای این کاشیها عبارت از زنان چنگ زن، بافنده و دارندهی گل و مردان سالخورده است که با قطعههای کوچک کاشی به رنگهای نارنجی، قهوهای، زرد ، قرمز، گلی و آبی ، یشمی، شیری و خاکستری صورت گرفته و نشان دهنده کار دقیق و تنوع رنگ های رایج در دورهی ساسانیان است.